(برای دریافت تصویر با کیفیت بر روی عکس کلیک کنید)
با خاطرات شهدا
شهید حاج اسماعیل حیدری
🌾خاطره ای از زبان همسر گرامی شهید:
🌷مردان خدا هر جا که باشند اگر خطری رو ببینن برای دفع خطر تلاش میکنند.
🌷وقتی حاجی از سوریه برای بار آخر به مرخصی آمدن 🌷نیمه شعبان بود خیلی دوست داشتم که با هم بریم جمکران و راهی شدیم جاده ی قم خیلی شلوغ بود اما تصمیم گرفتیم که بریم 🌷من سوریه کنار حاجی نبودم ندیدم چطوری جانش رو سپر بچه ها و مردم سوریه و حلب کرده ولی اون روز تو جاده قم دیدم و متوجه شدم.
پسرم حسین آقا داشت رانندگی میکرد و حاجی کنارش نشسته بود نا گهان حاجی ترمز دستی ماشین رو که باسرعت در حال حرکت بود رو کشید و به یک چشم به هم زدن رفت طرف صندق عقب ماشین کپسول آتش نشانی رو گرفت وپدر و پسر به طرف جلوی ماشین شروع کردندبه دویدن ؛
ناگهان چشمم خورد به یک ماشین پراید که جلوی ما واژگون شده داره چند دور پشت و رو میشه و حاجی اسماعیل و پسرم هم طرفشون میرفتن🕊خیلی ترسیده بودم یک لحظه به فکرم رسید اگه پراید آتیش بگیره دو تا از عزیزانم در خطر آتش گرفتن هستن .....من دیگه طاقت دیدن نداشتم و چشمام رو با دستم گرفتم و خدا رو صدا میزدم تا کمکشون کنه ؛خوشبختانه پراید آتش نگرفت وآنها با کمک چند نفر دیگه ماشین پراید رو بر گرداندن و از کپسول آتش نشانی استفاده نشد 🕊وقتی حاجی اسماعیل برگشتند داخل ماشین گفتن یک پسر جوون پدر و مادرش رو میبرد جمکران خدا بهشون رحم کرد....
با این خاطره خواستم بگویم در آن لحظات حاجی آتش نشان شدن.
هر لحظه میتونی آتش نشان بشی و به کمک مردم بری مثل حاج اسماعیل حیدری شهید مدافع حرم -چه در جاده باشی چه در حلب فقط هدف خدا و خدمت مردم باشه پس مردان خدا السابقون السابقون هستن .... از جان گذشته هستند و در راه خدمت به خدا و مردم بی دفاع هر کاری انجام میدهند.
🌷کانال عکس نوشته شهدا در ایتا:🌷
https://eitaa.com/Aks_Neveshte_Shohada